وب نوشت های حسین فرخی

جدی نویسی های یک شوخ شیرین کار

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبان انگلیسی» ثبت شده است

Relative income vs. absolute income OR how can a dollar be more than a dollar

> This text is just a paraphrase of the title in 'The 4-hour workweek by Timothy Ferris'

 

---------

suppose that two people are making 50,000 dollars a year. the first one works 20 hours a week and the latter works for 80 hours a week. which one do you think is much wealthy? 

you are right if you think that the second one is much wealthy. let's dive deep into the concept and see what can make an individual richer.

 

Most of the people consider one parameter as the measurement of wealthyness: the raw income. person A who makes $100K a year is considered twice as rich as the person B who makes $50K a year. 

but the fact is that one variable is not enough to have a realistic measurement of wealth. adding a Time parameter can make our evaluation model more realistic and corrcet. 

having both of the parameters in mind, let's look again at the example we just saw before. The person A makes 100K dollars a year,  working 50 weeks and 40 hours a week thus making $25 per hour. on the other hand, the person B who makes $50K a year, working 50 weeks, 10 hours per week, earns  $100 per hour. hence, the person B is four times as rich as the person A.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین فرخی

یک میکرواکشن برای تقویت زبان انگلیسی

تا مدتها فکر می کردم یادگیری زبان انگلیسی چیزی از جنس "رسیدن" و "باقی ماندن" است. اینکه تلاش کنی یک مدرکی بگیری و بعد از آن دیگر زبان آموختن از تو ساقط می شود.

اما الان می دانم که یادگیری زبان، چیزی از جنس "رفتن" و "ادامه دادن" است، از جنس "سالک و رهرو بودن" است. همین مورد باعث شده که به جای خیزش یکباره و و بزرگ برای بهتر شدن زبان، با استفاده از میکرو اکشن هایی، سعی کنم آهسته و پیوسته زبانم را بهتر کنم و رهرو آرام، اما همیشگیِ مسیر یادگیری زبان انگلیسی باشم.

یکی از این میکرواکشن ها، تمرین کلمات با کتاب Oxford Word Skills  هست. هر درس کتاب یک یا دو صفحه است. در هر درس، ایتدا چند کلمه که از لحاظ معنا یا کاربرد در یک دسته بندی قرار می گیرند، معرفی می شوند. مثلا کلماتی که برای معرفی خود نیاز دارید، یا معرفی نسبت های خویشاوندی. بعد تعدادی تمرین هم مطرح می شود که کاربرد همان کلمات را نشان می دهد. 

در خلال تمرینات هم، نکات دیگری در قالب های مختلف در جهت استفاده بهتر از کلمه نوشته شده که بعضا بسیار راه گشا هستند.

من از کتاب ابتدایی آن، یعنی سطح Basics شروع کرده ام. به نظر کلمات ساده ای دارد و چیز خیلی جدیدی از آن یاد نمی گیرم، اما برای نهادینه شدن و تبدیل به عادت شدن این روند، به عنوان نقطه تکیه گاه از آن استفاده میکنم. یعنی چون کلمات آسان هستند و نیاز به صرف توان ذهنی زیادی برایم ندارد، حسم به آن خوب است و هر شب با اشتیاق برای حل تمرینات آن اقدام میکنم. این روند ساده بودن را تا زمانی ادامه میدهم که حل تمرینات شبانه برایم به عادت تبدیل شود. بعد از آن می توانم سطح تمرینات را بالا ببرم و از سطح متوسط یا پیشرفته آن بهره ببرم.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین فرخی